گلچین لاوترین شعرهای کوتاه و بسیار زیبا

شریکم با تو در این درد
منم مثل تو غم دارم
منم محتاج لبخندم منم دستاتو کم دارم
از این بازی طولانی منم مثل تو دلگیرم
منم با عشق درگیرم
منم بی عشق میمیرم …
.
.
جهره گل باغ وصحرارا گلستان می کند.دیدن رویت هزاران درددرمان میکند
.
.
درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند
سخت بالا بروی ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سرسره ها می فهمند
.
.
میان بندگانت هر چه دیدم
هوس ها جانشین عاشقی بود
به دستان دروغین محبت
گلی دیدم شبیه رازقی بود
.
.
می رسد روزی که بی هم می شویم
یک به یک از جمع هم کم می شویم
می رسد روزی که ما در خاطرات
موجب خندیدن و غم می شویم
.
.
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده صید و صیاد رفته باشد
.
.
عاشقی یک کلبه ویرانه نیست.صحبت از شمع و گل و پروانه نیست.
عاشقی تنهای تنها یک تب است.بی تو مردن در سکوت یک شب است
.
.
ای که برلبهای ماطرح تبسم میشوی
دعوت مابوده ای مهمان مردم میشوی؟
.
.
کلاس عشق ما دفتر ندارد
شراب عاشقی ساغر ندارد
بدو گفتم که مجنون تو هستم
هنوز ان بی وفا باور ندارد
.
.
از معنی انتظار یک لحظه بایست
دیوانه شدن به خاطرت کافی نیست ؟
یک لحظه بایست و یک جمله بگو
تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست ؟
.
.
دلم دیوانه توست دلم ویرانه توست
دلم از دوری تو می گرید می نالد
برای دیدن تو منتظر هستم همیشه
برای بوسیدن تو لحظه را می شمارم من همیشه
خدایا تو هستی ناظر بر کردارم
بعد از تو من می پرستم
این عشق را عاشقونه
.
.
پرنده جان کجا پرواز کردی
کجا بال و پرت را باز کردی
چو دیدی بال پروازم شکسته
پریدی و سفر آغاز کردی
بگو با کی کجا مأوا گرفتی*بگو در خانه کی جای گرفتی
..

صبحدم گل امید شکفت در چمن زار دلم/مزغ و بلبل همه خوانند ماه آذار دلم
این چه سری است نمی دانم که این دشوار چیست/یاسر عسران توکن آسان دشوار دلم
.
.
ندارم در دلم کینه ای از دوست
ندارم گله ای ازجان این دوست
همه عذاب من از روزگار از است
که چشم دیدنم ندارد ای دوست
.
.
پشت همین چراغ قرمز
اعتراف کردم که دوستت دارم!
تا هر جا مجبور شدی کمی مکث کنی!
یاد عشقمان بیفتی
چه میدانستم قرار است بعد از من
…تمام چراغ های زندگی ات سبز شوند
.
.
گریدوسوزدوافروز د ونابودشود

هرکه چون شمع بخندد به شب تار کسی

بی گمان دست دراغوش نگارش ببرند

هرکه یک بوسه ستاند ز لب یار کسی
.
.
روزگاریست طالب دیدار توام
فکر من باش که بیمار توام
گویند طبیب دل بیمار تو هستی
پس طبیب دل من باش که بیمار توام
.
.
اگر دورم ز دیدارت دلیلش بی وفایی نیست
وفا آن است که نامت را نهانی زیر لب دارم
.
.
به دنیایی که مردانش عصا از کور میدزدند
من از خوش باوری آنجا محبت جست و جو کردم
.
.
چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی
که یک سر مهربونی درد سر بی
اگر مجنون دل شوریده ای داشت
دل لیلی از آن شوریده تر بی
.
.
روزگاری جاده بودیم جاده ای غرق تردد
جاده ای کز رفت و امد لحظه ای خالی نمیشد
من که بسیاری غریبان را به آبادی رساندم
عاقبت خود ماندم و ویرانه و تنهایی خود…
.
.
دلتنگ تو شدم تا فردا.
فردا شد و بازم تو گفتی : فردا.
امروز دلم مانده و یک دنیا حرف.
یک-هیچ به نفع دل تا فردا
.
.
زندگی تلخ ترین خواب من است
خسته ام، خسته از این خواب بلند.
.
.
هر روز دل اندر غم تو زارتر است
وز من دل بیمار تو بیزارتر است
بگذاشتیم غم تو نگذاشت مرا
حقا که غمت از تو وفادار تر است
.
.
خواب اصحاب کهف قصه تکراری ماست ما همانیم که در غار دلت پوسیده ایم…
.
.
عشق یعنى شب نشینى با خدا.کفتکو با ناله امابیصدا عشق برتاب کلى از سوى دوست هر کجا باشد دلم همراه اوست
.
.
آندم که با تو باشم یکسال هست روزی
و آندم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی
.
.
غربت دیرینه ام را با تو قسمت میکنم
تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم
رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد
من در این ویرانه ها احساس غربت میکنم
.
.
عزیزم کاسه ی چشمم سرایت
میان هر دو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل کج نهی پا
نشیند خار مژگانم به پایت
.
.
شربتی از لب لعلش نچشیدیم برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ امده بود
بار بر بست به گردش نرسیدیم برفت
به یاد عشق مردم
.
.
به درد هم اگه خوردیم قشنگ است
به شانه بار هم بردیم قشگ است
در این دنیا که پایانش مرگ است
برای هم اگه مردیم قشنگ است
.
.
پای شعرم بنویس قلب من سهم تونیست
دل من میدونـه ولی آدمبشونیســــت
.
.
در دیاری که رفیقان همه دل میشکنند
به تو نازمکه وجودت غم دل میشکند
.
.
تو گفتی تاشقایق هست زندگی باید کرد شقایق هست تونیستی چه باید کرد
.
.
“غم”
دانه دانه بر صورتم میریزد…
شور است طعم نبودنت…

.
.
ساکنان دریا بعداز مدتی صدای امواج را نشنیدند
چه قصه ی تلخیست عادت
.
.
خداحافظ برای توچه اسان بود
ولی قلب من ازاین واژه لرزان بود
خداحافظ برای تورهایی داشت
برای من غم تلخ جدایی داشت
.
.
بیا و اینبار مرا دست خودت بسپار هر وقت که مرا دست خدا سپردی گریه امانم را برید
.
.
من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست / تا که کام او ز عشق خود روا کنم
خود را نمیبخشم ، اگر که زین پس به عاشقان وفا کنم
.
.
شب بود و شمع بود و من بودم و غم
شب رفت و شمع سوخت و من ماندم و غم
.
.
من خسته ام ونشانی ندارم از
گم گشته ام ونشانی ندارم از
بی رهنماس دلو میرود مدام
دلبسته ام ونشانی ندارم از
.
.
شبی پرسیدمش با بی قراری که به غیر من کسی را دوست داری
به چشمانش اشک شد از شرم جاری میان گریه هایش گفت : اری
.
.
عشق یعنی پاک ماندن در فساد
آب ماندن در دمای انجماد
در حقیقت عشق یعنی سادگی
در کمال برتری افتادگی
.
.
دل بر سر سایه گل بستن عشق است
در رخ غم عشق دیدن عشق است
دست در دست باد تا ناکجاآباد
در گذرگاه درد در بوی گل ,شکفتن ,عشق است
.
.
.
.
دل از من بردی ای دلبر به فن آهسته آهسته
تهی کردی مرا از خویشتن آهسته آهسته
ترا مقصود آن باشد که قربان رهت گردم
ربایی دل که گیری جان ز من آهسته آهسته
به عشقت دل نهادم زین جهان آسوده گردیدم
گسستم رشته جان را ز تن آهسته آهسته
ز بس بستم خیال تو تو گشتم پای تا سر من
تو آمد رفته رفته رفت من آهسته آهسته
جهان پر شد ز حرف فیض و رندیهای پنهانش
شدم افسانه هر انجمن آهسته آهسته
فیض کاشانی
..


درج آگهی رایگان - پورتال تبلیغاتی 9رنگ

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : جمعه 26 ارديبهشت 1391برچسب:اس ام اس,فلسفی ,عاشقانه,دلتنگی,جوک وداستان,ایا می دانید؟, | 22:1 | نویسنده : reza |